قتی کسی رو دوست داری
قدم زدن با اون زیر بارون زیباترین لحظات زندگیت رو می سازه.
وقتی کسی رو دوست داری
از اسارت خودت تو قلب اون لذت می بری.
وقتی کسی رو دوست داری
حاضر نیستی حتی برای یک لحظه به کس دیگه ای فکر کنی.
وقتی کسی رو دوست داری
حاضری به خاطر اون غرورت رو زیر پات بذاری.
وقتی کسی رو دوست داری
دنبال بهانه هستی تا براش کاری بکنی.
وقتی کسی رو دوست داری
قلبت از عشق اون اشباع نمیشه.
وقتی کسی رو دوست داری
حتی صدای قدم های اون رو می شناسی.وقتی کسی رو دوست داری
اون خورشید هست و تو گیاه که به درخشش اون نیاز داری.
وقتی کسی رو دوست داری
آرزو می کنی هر روز و هر لحظه کلمه ی دوستت دارم رو از زبونش بشنوی.
وقتی کسی رو دوست داری
همه جا حضورش رو در کنار خودت حس می کنی
-وقتی کسی رو دوست داری ...
راستی که دوست داشتن چه قدر زیباست.
کوچه دلتنگ است!
کوچه آواری از گل و سنگ است!
بی عبور کبوتران سپید،
کوچه هم مثل من دلش تنگ است!
کوچه آن کوچه ی قدیمی نیست،
کوچه با درد و داغ همرنگ است!
کوچه میعادگاه دل ها بود،
حال میعادگاه نیرنگ است!
آه، زین شهر پر غم و اندوه
.تا ده عشق چند فرسنگ است؟
عاشقی چیزی برای هدیه نیست
طرح دریا وغروب وگریه نیست
عاشقی یک کلبه ویرانه نیست
صحبت ازشمع وگل وپروانه نیست
عاشقی تنهای تنها یک تب است
بی توماندن درسکوت یک شب است
وقتي که تو را ديدم بذر عشق در قلبم کاشته شد با محبت آن را آبياري کردم و با لطافت آن را نوراني کردم و اينک عشقت در قلبم سر به فلک کشيده و جوانه هاي خاطره را به ميوه هاي آرزو سپرده من با دستان انتظار ميوه هايت را مي چينم و لبريز از اميد فرياد مي کشم تک درخت عشق و اميد و آرزوي من با تمام وجود دوستت دارم
هرچه دارم از تو دارم ای همه دار و ندارم با تو آرومم و بی تو بی قرار بی قرارم گفتی باشم حالا هستم چشم به راه یه نگاهت می دونم منو می بینی که نشستم سر راهت با تو كوچه هاي بن بست ميرسن به كهكشونا با تو بیراهه یه راهه به نشون بی نشونا اونا که از تو نشونی روی پیشونی ندارن داغشون رو دلشونه خم به ابرو نمیارن رسم من فرشتگی نیست من که درگیر زمینم تو خودت اینو می خواستی من یه آدمم همینم اونی که رو دوش خسته ش یه امانت از تو داره گاهی کم میاره اما اين امانتو مي ياره
غمی دارم ز دلتنگی
اگر گویم زبان سوزد
اگرپنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
خودم تنها
دلم تنها
وجودم بی کس و تنها
دراین شهر فراموشی
به دور افتاده ام تنها
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست
چه ساده با گریستن خویش زنده می شویم
وچه ساده در میان گریستن میمیریم
در فاصله این 2سادگی مانعی می سازیم
به ناااااااام زندگییییییییییی
وقتی دست هایم خالی باشد و عاشق
تو و غیر از دل چیزی ندارم
که بدونم لایق تو هست