عشقش غرق می کند
دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد
دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد
دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده
دلم برای کسی تنگ است ک ه سرنوشتش همانند من است
دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است
دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است
دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست
دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون تا است
دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ دل تنگیهایم است
لم برای کسی تنگ است
تتلو
منودیدی تازگیاکه پیشونیم خط افتاده ، موهام کم پشت
خسته شدن همه ی دوستام از فحش
شدی یه آدمِ چِرت قُفل ای که تف به این زندگی
دلم حرفاشو بِت که گفت ، تو هم یه چیزی بگووو
بگو نمیتونه هیچی به زوور ، جدا کنه دیگه تو رو ازم
جونِ هرکی دوس داری یه چیزی بگوو ... !
2afm:
یه چیزی بگو ...
یه چیزی بگو ، بذا قانع شم
تا نتونم جلوی رفتنت مانع شم
مگه نمیبینی ، چقد خراب و داغونم
تو این اوضاع منو تنها نذا خواهشاً
بگو چرا داری میری آخه به چه قیمتی
کیه که مثل من رو تو بتونه بشه غیرتی
یا با تو تا بکنه تو هر شرایط بَدی
اونوقت توی بی معرفت حتی جوابشو ندی
دِ یه چیری بگو ، چرا حرف نمیزنی
چرا فاصله میگیری به من دست نمیزنی
چرا همیشه همه جا تو رو باید ببینم
مگه نمیگفتی که دیگه هرز نمیپری
تتلو:
دیگه صدام دلِ تو رو زده ، بسّه رفتنی شو
بیخیالِ منِ خُل و بدِ سردِ عصبی شو
بدون هر کسی که دور و ورِ منِ عوضی شد
کاش این حسِّ بین تو و من یه ذرّه عوض میشد
دیگه صدام دلِ تو رو زده ، بسّه رفتنی شو
بیخیالِ منِ خُل و بدِ سردِ عصبی شو
بدون هر کسی که دور و ورِ منِ عوضی شد
کاش این حسِّ بین تو و من یه ذرّه عوض میشد
2afm:
نیستی تا ببینی که از همه چی خسته شدم
قیافمو ببین ، چقد شیکسته شدم
چقد سختی کشیدم ، چقد ضربه خوردم
وقتی فهمیدم رفتارت با من سرده مُردم
چه شبایی ، که تا صبح بیداری کشیدم
ناخونای عصبی که روی دیوار میکشیدم
بازم آرومم نمیکرد ، روم تاثیری نداشت
فک میکردم عزیزتر از خودم کسی نی برات
ببین چیکار کردی با من لامصّب
هر شب کارم شده گریه یا مَستم
تو اوجِ دوستی ، چطو وِلَم کردی
وقتی مشکلی نبود بینِ ما اصلاً
تتلو:
تو یه دورویی ، یه آدمِ پست
شدی یه کسی که با همه هست
باشه هرجوری میخوای تا کن
منم این کاراتو یادمِ پس
تو میدونستی که چیه دردِ من
تو میدونستی بدبختیمون چیه حرف بزن
بگو چرا با من اِنقَدِ سردی
بگو لعنتی ، اون کیه بعد من
2afm:
دیگه صبحا کنار تو ، چشم وا نمیکنم
دیگه اعتمادی ، به این عشقا نمیکنم
کسی هم نمیخوام ، که بهم توجه ای کنه
همه که مثل تو ، منو اشبا نمیکنن
همه که مثل تو ، با من خوب تا نمیکنن
منو از تَهِ دل ، از اون بوسا نمیکنن
یا اون روزا که میبُرم ، از هر کَس و ناکَسی
خودشونو توی دلم اینقد زود جا نمیکنن
دیگه شبا ، نمیام پشت خطی
خوشحالم که ، کنارِ اون خوشبختی
خوشحالم که ، یه حساب سوا روش کردی
و به خاطر اون ، منو فراموش کردی
تتلو:
دیگه صدام دلِ تو رو زده ، بسّه رفتنی شو
بیخیالِ منِ خُل و بدِ سردِ عصبی شو
بدون هر کسی که دور و ورِ منِ عوضی شد
کاش این حسِّ بین تو و من یه ذرّه عوض میشد
دیگه صدام دلِ تو رو زده ، بسّه رفتنی شو
بیخیالِ منِ خُل و بدِ سردِ عصبی شو
بدون هر کسی که دور و ورِ منِ عوضی شد
کاش این حسِّ بین تو و من یه ذرّه عوض میشد
دلم حرفاشو بِت که گفت ، تو هم یه چیزی بگووو
بگو نمیتونه هیچی به زوور ، جدا کنه دیگه تو رو ازم
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی است خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هر چه از غریزه سر می زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می گیرد.
ابجی کوچیکه گفت: زودی یه آرزو کن، زودی یه آرزو کن
آبجی بزرگه چشماشو بست و آرزو کرد
آبجی کوچیکه گفت: چپ یا راست؟ چپ یا راست؟
آبجی بزرگه گفت: م م م راست
آبجی کوچیکه گفت: درسته، درسته، آرزوت برآورده میشه، هورا ... بعد دستشو دراز کرد و از زیر چشم چپ آبجی مژه رو برداشت..!
آبجی بزرگه گفت: تو که از زیر چشم چپ ورداشتی که
آبجی کوچیکه چپ و راست رو مرور کرد و گفت : خوب اشکال نداره
دستشو دراز کرد و یه مژه دیگه از زیر چشم راست آبجی برداشت
دیدی؟ آرزوت می خواد برآورده شه، دیدی؟ حالا چی آرزو کردی
آبجی بزرگه گفت: آرزو کردم دیگه مژه هام نریزه
بعد سه تایی زدن زیر خنده ،
آبجی کوچیکه، آبجی بزرگه و پرستار بخش شیمی درمانی..
خدایا !شفای همه ی بیماری ها دست خودته، تو خودت دکتر بیماری های لاعلاج و صعب العلاجی...بیاید با هم دعا کنیم برای تمام مریض هایی که محتاج به دعای ما هستن...